سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

فلسفه ازدواج چیست؟

فلسفه ازدواج چیست؟

انسان یک سلسله نیازهای زیستی و روانی دارد که اگر این نیازها تأمین نشود هم ادامه‏ی حیات او ممکن است دچار مشکل شود و هم در صورت زنده بودن از رشد و کمال واقعی بهره‏مند نخواهد شد یک دسته از این نیازها نیازهای زیستی هستند مانند نیاز به آب، هوا، غذا و... اگر این نیازها تأمین نشود قطعا ادامه‏ی زندگی برای انسان و هیچ موجود زنده دیگر امکان‏پذیر نیست به این نیازها، نیازهای نخستین یا اولیه می‏گویند علاوه بر نیازهای اولیه یک سلسله نیازهای دیگری انسان دارد که بیشتر جنبه‏ی روانی دارند قطعا اگر این نیازها از طریق صحیح تأمین نشود انسان به آرامش واقعی نمی‏رسد و اگر انسان آرامش روانی نداشته باشد نمی‏تواند به سوی رشد و کمال و شکوفایی گام بردارد از جمله‏ی این نیازها مهرطلبی و مهرورزی نسبت به دیگران است انسان دوست دارد که به او مهر بورزند کما اینکه دوست دارد به دیگران مهر بورزد با دیگران ارتباط و دوستی برقرار کند یکی دیگر از نیازهای انسان نیاز به یک جفت جنسی است یعنی برای تأمین نیازهای جنسی و غریزی خود نیز نیاز به یک فردی دارد که کفو و همتای او باشد و در همه‏ی ادیان الهی از جمله دین حیات بخش اسلام تأمین این نیاز در قالب ازدواج تحقق پیدا می‏کند و ازدواج فواید بسیار زیادی برای انسان دارد از جمله‏ی این فواید علاوه بر ارضاء غریزه‏ی جنسی، دست‏یابی به آرامش است و قرآن یکی از فلسفه‏های ازدواج را دست‏یابی به آرامش می‏داند و می‏فرماید ازدواج کنید   لتسکنوا الیها   سکینه و آرامش یکی از مهمترین نیازهای بشر است و چه فلسفه‏ای زیباتر از این که خداوند این آرامش و سکینه را در ازدواج قرار داده البته آرامش و اطمینان مراتبی دارد یک رتبه‏ی آن از طریق ازدواج حاصل می‏شود مراتبی از آنهم از طریق عبادت و ذکر خداوند تأمین می‏شود چنانچه خداوند فرمود:   الا بذکر الله تطمئن القلوب       آگاه باشید که با یاد و ذکر خدا دلها آرامش پیدا می‏کند. آرامش مهمترین چیزی است که می‏تواند زمینه‏ساز استفاده از سایر امکانات و استعدادها را فراهم کند انسان مضطرب هرگز نمی‏تواند از تمام ظرفیت‏های خود استفاده کند و به تکامل برسد بنابراین حداقل چیزی که می‏تواند بعنوان فلسفه‏ی ازدواج باشد رسیدن به آرامش نسبی برای استفاده از سایر توانمندیهاست و بالاخره دستیابی به خود شکوفایی و کمال نهایی و این مطلب در طول تاریخ و حیات بشر به تجربه ثابت شده است البته بشرط اینکه ازدواج با رعایت همه‏ی شرایط که دین و شارع معین کرده است که یکی از آن شرایط ازدواج با کسی که کفو و همتای انسان باشد یعنی از نظر اعتقادی، فکری، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، خانوادگی، سنّی و تحصیلی و قیافه‏ی ظاهری نزدیک به انسان باشد هر چه دو نفر از دختر و پسر در فاکتورهای فوق به هم نزدیکتر باشند شرایط احراز کفویت بیشتر می‏شود و در نتیجه شرط ازدواج واقعی و صحیح بیشتر فراهم شده و آثاری که برای ازدواج بهتر و بیشتر تأمین می‏شود.

علاوه بر آن چه گفته شد ازدواج به زندگی انسان نظام می بخشد و روابط خانوادگی را به گونه ای تعریف می کند که وضعیت پسر و دختر از حالت نابسامانی به وضعیت سامان دهی رو می آورد و به تجربه ثابت شده اگر چه ازدواج را دارای مشکلات و پذیرفتن مسئولیتها می باشد اما هر کس زودتر ازدواج کرده است به طور معمول اشتغال مسکن و وضعیت زندگی او نیز زودتر شکل گرفته است.

به طور خلاصه می توان درباره فلسفه ازدواج و نتایج و ثمرات آن چنین اظهار داشت که فلسفه ازدواج در سه  امر خلاصه می شود تکمیل، تسکین، تولید. در این زمینه توصیه می شود مطلب زیر را مطالعه فرمایید.

مرحوم علامه محمد تقی جعفری(ره) در جواب فیلسوف شهیر اروپایی برتراند راسل که چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و برایش قانون وضع کرده است، نوشت:

 «با ازدواج می‏خواهد انسان به وجود آید، مسأله انسان مطرح است.»

 بنابراین، ارضای غریزه جنسی و تأمین نیازهای فیزیولوژیک انسان از آثار مثبت ازدواج است؛ ولی می‏توان فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو کرد: تکمیل، تسکین و تولید.

 1.تکمیل‏

 هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش می‏کند. جوان در پی رسیدن به استقلال فکری است؛ برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق داده می‏شود و با گزینش همسری مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می‏کند. مرحوم شهید مطهری در این باره می‏فرماید: «تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقه‏مند شدن به سرنوشت دیگران.... و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و عبادت تلقی شده است همین است... ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است... پختگی ای که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد می‏شود، در هیچ جای دیگر نمی‏توان به آن رسید. و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید بدست آورد.» (تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری. ص 252)

 شخصیت انسان پس از ازدواج به یک شخصیت اجتماعی تبدیل می‏شود؛ زیرا در پرتو ازدواج و زندگی مشترک خود را شدیداً مسؤول حفظ همسر و تأمین وسائل زندگی و تربیت فرزندان آینده تلقی می‏کند و تمام هوش، ابتکار و استعدادهای خود را به کار می‏گیرد؛ به عبارت دیگر، احساس مسؤولیت اجتماعی در او شکل می‏گیرد و بسیاری از شایستگی‏ها و توانمندی‏های نهفته در درونش را شکوفا می‏سازد.

 بنابراین، می‏توان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونه‏ای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف کامل می‏شود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی و جسمی به هم وابسته‏اند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل می‏کنند.

 2. تسکین‏

 مهم‏ترین نیازی که بر اثر ازدواج تأمین می‏شود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگی است  این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ازدواج می‏فرماید: «از آیات و نشانه‏های خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار دادیم تا در کنار آنان آ رامش یابید.» (سوره روم (30): آیه 21)

بنابراین، همسر موجب آرامش و امنیت خاطر و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است. در اوایل جوانی احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه انسان را فرا می‏گیرد. ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و دلسوز این احساس را از بین می‏برد و او را به آرامش روحی می‏رساند. این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت می‏انجامد. در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب وپریشانی‏شان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد. دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز ارضای صحیح و به موقع غریزه جنسی و ترشح معتدل غدد جنسی را برای سلامت جسم و روان آدمی لازم دانسته، عدم آن را سبب پاره‏ای از بیماری‏های روانی و گاه جسمانی شمرده‏اند.

 3. تولید

 یکی از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقای نسل آدمی است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیت شمرد؛ زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسان‏های خدا پرست و موحد و نیکوکار و صالح، مطلوب خدای جهان آفرین است. از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل صالح شمرده می‏شود و در سعادت دنیا و آخرت آن‏ها مؤثر است به همین جهت، معصومان تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج خوانده‏اند. پیامبر اکرم(ص) می‏فرماید: «چه مانع دارد که مؤمن برای خودش همسری برگزیند. شاید خدا فرزندی به او عطا کند که با گفتن لااله الاالله زمین را سنگین سازد.» در حقیقت زوج‏ها از طریق فرزندان خود رشته پیوند میان اعضای یک نسل را به وجود می‏آورند. این امر از اهداف اساسی ازدواج است؛ وجود فرزندان به گرمی، پویایی و صفای کانون خانواده می‏انجامد و انگیزه ادامه زندگی را در انسان تقویت می‏کند.

 البته روشن است که در پرتو ازدواج یکی از نیازها و غرایز مهم انسان (غریزه جنسی) تأمین و به روشی درست ارضا می‏شود.

 با تأمین این نیاز جسمانی، فرد از نظر روانی، ذهنی و اخلاقی به آرامش می‏رسد  و مسیر بسیاری از انحرافات جنسی و اخلاقی و اجتماعی بسته می‏شود و زمینه را برای خوشبختی یک جوان فراهم می کند.